

مناطق عملیاتی دوران هشت ساله دفاع مقدس و یادمانهای ایجاد شده در مناطق اروندکنار، شلمچه، فکه، طلاییه و شهرهای آبادان و خرمشهر از جاذبه های گردشگری دوران دفاع مقدس استان خوزستان به شمار می روند. حرم های شهیدان گمنام و موزه های طبیعی دفاع مقدس به عنوان یادمانهای استان خوزستان به شمار می آیند و همه ساله صدها هزار نفر از سراسر کشور برای تجدید بیعت با آرمانهای شهدای والا مقام دفاع مقدس از این یادمانها بازدید میکنند .
یادمان های : دهلران - شرهانی - امام زاده عباس(ع) - دو کوهه - اندیمشک - دزفول پادگان چهارم شکاری و امام زاده سبزه قبا - فتح المبین - شوش دانیال - سایت موشکی 4 و 5 و رادار - فکه - کانال کمیل و حنظله - چزابه - بستان - دهلاویه - سوسنگرد تپه های الله اکبر - بیمارستان صحرایی امام حسن(ع) - گمبوعه - هویزه - رفیع یادمان هور پلاژ شهید هاشمی - مزار شهدای هویزه - اهواز پادگان گلف یا منتظران شهادت و امامزاده علی ابن مهزیار اهوازی - شهدای هور جزیره مجنون شمالی مقتل شهید علی هاشمی - طلائیه - زید یادمان شهدای عملیات رمضان - بیمارستان صحرایی امام حسین(ع) - شرق کارون یا مارد - جاده اهواز خرمشهر پادگان حمید - شهدای شیمیایی - شلمچه - خرمشهر مسجد جامع ، گلزار شهدا و موزه جنگ - نهر خین - علقمه یادمان شهدای عملیات کربلای4 - آبادان - یادمان وزیر شهید تندگویان روستای سادات - اروند کنار - پل بعثت .....





======================================================
دانـلـود نـرم افـزار مـوبـایـلـی روایـت هـمـراه ... جاوا
حـجـم 2 MB
======================================================
روی نـقـشـه و راهـنـمـا کـلـیـد کـنـیـد :

دریافت راهنمای راهیان نور جنوب کشور
دریافت نقشه راهیان نور جنوب کشور


مـرز شـهـادت

هنوز بوی خون و شهادت را می توان از لابلای سنگریزه های این منطقه استشمام کرد . فکه ، شرهانی ،طلائیه ، شلمچه ،اروند کنار ، خین ، علقمه و ... مناطقی هستند که همچون لوحی زرین بر سینه تاریخ این مرز و بوم جای خوش کرده اند .
این جا مرز شهادت است.
جایی که به راحتی می توان فاصله عرش تا فرش را در نزدیک ترین حد یافت .
اینجا همه چیز بر اساس معیار دل سنجیده می شود تا شاید آن چیزهایی را که در ز ن دگی پر پیچ و خم شهری گم کرده ایم بازیابی کنیم و برای آینده توشه ای برداریم . توشه ای که یقینا چندی است آن را فراموش کرده ایم و یادمان رفته روزی نیز برای رفتن وجود دارد.
آری خاک فکه ، شلمچه ، دشت عباس ، خرمشهر و ... وجب به وجب قدمگاه شهدا به حساب می آید .
در این مناطق نورانی آسمان به زمین پیوند خورده و به راحتی می توان نسیمی را که از حرکت بال فرشتگان ایجاد می شود احساس کرد.
اینجا سرزمین عشق است و مرز شهادت. /
طراح اردوهای راهیان نور کیست ؟
برگزاری دعای عرفه در مرز خسروی که به یک سنت حسنه تبدیل شده است، نخستین بار در سال 1372 توسط سید آزادگان ، مرحوم حجةالاسلام والمسلمین سید علی اکبر ابوترابی برگزار شده بود . ایشان با جمعیت اندکی با نیت باز شدن راه کربلا که در آن سالها هنوز بسته بود و پیمودن مسیر زیارت با پای پیاده از تنگه مرصاد به مدت سه روز تا مرز خسروی پیاده روی کردند و صبح روز عرفه ، دعا برگزار کردند.
پس از چند سال و در عرفه سال 79 این جمعیت به دست کم سیصد هزار نفر از سراسر کشور رسید که به صورت کاروانی و عمدتاً با هزینه شخصی خود را به این مکان می رساندند . پس از رحلت سید آزادگان ، این مراسم با حضور آزادگان و جمعیت قابل توجهی از سراسر کشور و عمدتاً از استان کرمانشاه ، همچنان زنده و پابرجاست . سید آزادگان در گفتاری فرمود : « در ایام حج ، حاجیان به قصد کعبه بیتالله الحرام قصد قربت میکنند و ما در این ایام به قصد زیارت کعبه دلها ، حسینبنعلی (ع) رهسپار نزدیک ترین نطقه مرزی به کربلا میشویم ».
آن بزرگوار پس از آزادی و به دعوت بعثه مقام معظم رهبری و اصرار آزادگان و دوستان یک بار به مکه معظمه مشرف شدند ولی با خود عهد کردند تا با پای پیاده حرم حسین بن علی را زیارت نکنند ، بار دیگر به مکه مشرف نخواهند شد . یادآور میشود پس از نمایان شدن تأثیر معنوی این دعا و پیاده روی و کاروانهای زیارتی سید آزادگان دیدار از مناطق جنگی و در نهایت اردوهای «راهیان نور» شکل جدی به خود گرفت و فراگیر شد.

دهلران


شهر دهلران،مركز شهرستان دهلران است و در مسير جاده مهران- انديمشك واقع شده است.ارتش عراق پس از پيروزي انقلاب با سازماندهي افراد ضد انقلاب و نفوذ دادن برخي عناصر حاشيه نشين مرز به منطقه ايلام و با توسل به اقدامات رعب آور، كوشيد حاكميت نظام جمهوري اسلامي ايران را در اين مناطق تضعيف كند.اين تعرضات در شهريور 1359، افزايش يافت و در 31/6/1359 به هجوم سراسري سپاه سوم ارتش عراق به خاك دهلران انجاميد،دهلران از آغاز تا پايان جنگ بارها هدف تجاوز ارتش عراق قرار گرفت و هر بار آسيب بسياري ديد.شهر دهلران 4 مرتبه مورد اشغال عراق قرار گرفت.در حملات هوايي ارتش عراق،45 تن از ساكنان دهلران شهيد و 60 تن مجروح شدند.در مقابل،رزمندگان اسلام نيز با اجراي عمليات هاي متعدد، دشمن را سلب و مناطق تحت اشغال متجاوزين را آزاد كردند.دهلران شاهد دلاوري ها و فداكاري هاي مردان بزرگ بسياري بود و هنوز بر تارك شهر دهلران هنوز نام و تصوير مردان آسماني چون شهيدعبدالصالح امينيان،شهيد هدايت صحرايي و... به چشم مي خورد.در تاسوعاي 1381، پنج شهيد گمنام عمليات محرم در ورودي شرقي اين شهر به خاك سپرده شدند.
شرهانی

یـادمـان شـهـدای عـمـلـیـات مـحـرم ، والـفـجـر مـقـدمـاتـی ، والـفـجـر 1 ...

در كيلومتر 45 جاده دهلران- انديمشك،در منتهی اليه جاده عين خوش – چم سري (جاده شهيد خرازي) و در نزديكي پاسگاه چم سري، منطقه شرهاني و يادمان عمليات محرم قرار دارد.اين يادمان در واقع مقر گروه تفحص لشگر 14 امام حسين (ع)اصفهان بود كه در اين منطقه و محدوده فكه شمالي و زبيدات عراق به تفحص شهدا مي پرداختند و شهداي تفحص شده را در معراج شهدي آن نگهداري كرده و سپس به معراج شهداي اهواز منتقل می كردند.در سال 1388 پيكر مطهر يك شهيد گمنام در اين محل به خاك سپرده شد كه امروز زيارتگاه زائران و كاروان هاي بازديد كننده از اين منطقه است.عمليات محرم در تاريخ 8/10/1361 توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با رمز «يا زينب(س)» در اين منطقه انجام گرفت،همچنين ارتش عراق در عمليات 21/4/67 در اين منطقه تعدادي از عزيزان ارتش جمهوري اسلامي ايران به شهادت رسيده و عده اي مفقود شدند. پل دويريج:در مسير جاده عين خوش به پاسگاه چم سري پلي به روي رود خانه دويريج قرار دارد كه در شب عمليات محرم بر اثر بارندگي شديد و جاري شدن سيلابي سهمگين، رودخانه دويرج به طور غير منتظره اي طغيان كرد كرد و 30 تن از رزمندگان لشگر 14 امام حسين (ع) را كه در كنار دويرج آماده عمليات شده بودند با خود برد.اين پل اكنون به نام شهداي عمليات محرم نام گرفته است. /
شرهانی نام پاسگاه مرزی است که تقربیا در 100 کیلومتری غرب اندیمشک و در67 کیلومتری شهر دهلران مملو از موانع متعدد از قبیل مین – سیم خاردار و غیره می باشد. دو عملیات پیروزمندانه محرم و والفجریک بر قدمهای رزمندگان دلیر اسلام بوسه زد و از آن پس جاودانه شد . شرهانی یادمانی است که در میان مناطق چم هندی و چم سری و عین خوش واقع است این یادمان به همراه یادمانهای دوکوهه و فکه و فتح المبین از شمالی ترین یادمانهای جنوب است . شرهانی سرزمینی است که در آن درهای آسمان هنوز باز است. اگر روزی می خواستید از پل شهید ایوبی بگذرید و به شرهانی و زیارت شهدای گمنام شرهانی مشرف شوید یادتان باشد این پل آغشته به خون صدها شهید است و 260 کبوتر عشق از این سرزمین در شب عملیات محرم برای عبور از رودخانه دویرج در حین بارش باران و جاری شدن سیل به لقاءالله پیوستند. /
مظلومیت محرم
نام پاسگاه مرزي است كه تقريباً در 100كيلومتري غرب انديمشك واقع شده است، پاسگاهی که خاک آن در دو عملیات پیروزمند محرم و والفجر یک بر قدمهای رزمندگان دلیر اسلام بوسه زد و از آن پس جاودانه شد.
امروزه شرهانی یادمانی است که در میانه مناطق چم هندی، چم سری و عین خوش واقع است، این یادمان به همراه یادمان های دوکوهه، فکّه و فتحالمبین از شمالیترین یادمان های سرزمینهای جنوب است و متأسفانه به همین دلیل از مظلومیت بیشتری برخوردار است، و سرزمینی که هنوز در آغوش آن پیکرهای پاک و مطهر شهدای بسیاری به امانت آرمیده است، کمتر مورد توجه کاروان هاست.
از زیباترین جلوههای ماندگار در این مقرّ تفحص، صحنههای مربوط به کشف و شناسایی پیکرهای پاک شهداست.
عشایر عراقی هم مرز با ایران، سرزمینی را به خاطر دارند که در اطراف گنبدی کوچک و طلایی، صدها پرچم به اهتزاز درآمده دارد. عراقیها به مقر تفحص لشگر 14 امام حسین(ع) مستقر در شرهانی، موقف الاعلام(سرزمین پرچمها) می گویند، و آن را از مقدسات ملت ایران می دانند.
از دوکوهه که کاروان حرکت کند، به طور متوسط یک ساعت بعد می رسد به روستای عین خوش و بعد از پل زرد رنگ، می رسد به سه راهی شهید خرازی، و در جادة شهید خرازی، بعد از چند کیلومتر، به دروازة آسمان، پل شهید ایوبی، می رسد.
بچه های ارتش در کنار مقتل شهدا، ایستگاه ایست و بازرسی دارند. پس از ایستگاه، به جاده ای قدم می گذارید که در عملیات محرم محور میانی بوده و .... تا مقر تفحص ده تا پانزده دقیقه فرصت دارید که خوب به اطراف نگاه کنید و آثار جنگ و سنگرهای قدیمی را ببینید. مقتل بسیاری از شهیدان و مقتل فرمانده گردان «یا زهرا»ی حسین صادقی هم در حاشیة همین جاده است. این جاده قلب منطقه ای است که چهار عملیات بزرگ و حدود ده عملیات کوچک و چندین تک دفاع متحرک عراق را به خود دیده است. این سرزمین را عراقیها چند بار تصرف کرده اند.
در عملیات محرم، سیصد متر از خاک ایران و دویست متر از خاک عراق، به دست رزمندگان اسلام افتاد؛ ولی در 21 تیرماه 67 عراق تک سنگینی زد و تا پل ایوبی جلو آمد. بعد از حملة عراق به کویت بود که شرهانی به ایران بازگشت. /
امام زاده عباس (ع)
دشت عباس در مسير دهلران – انديمشك و در غرب عين خوش قرار دارد.اين دشت منطقه وسيعي از غرب رودخانه كرخه تا حوالي سه راهي ابوغريب را شامل مي¬شود و به دليل وجود مدفن امام زاده عباس از نوادگان حضرت عباس (ع) در آن ، بدين نام معروف شده است. ارتش عراق پس از اشغال عين خوش به سوي دشت عباس حركت كرد و تيپ 42 لشگر 10 زرهي عراق در4/7/1359 در دشت عباس مستقر شد.دشت عباس حدود 18 ماه اشغال ماند،رزمندگان اسلام به ويژه گردان انصار لشگر 27 محمد رسول ا... (ص) به فرماندهي شهيد اسماعيل قهرماني در عمليات فتح المبين نبرد سختي در اطراف امام زاده عباس داشتند كه موفق شدند بسياري از تانك ها و نفر برهاي دشمن بعثي را منهدم و اراضي اطراف مرقد امام زاده را آزاد كنند.در سال 1364 ، شش شهيد گمنام عمليات فتح المبين توسط رزمندگان لشگر 58 ذوالفقار ارتش كشف و در قبرستان كنار امام زاده به خاك سپرده شدند كه امروز زيارتگاه اهالي منطقه و زائران راهيان نور مي باشد.
دو كوهه
دو كوهه نام منطقه و پادگاني است كه در 4 كيلومتري شمال غربي شهر انديمشك و در مجاورت جاده انديمشك – خرم اباد قرار دارد.پادگان دو كوهه قبل از انقلاب يك پادگان پشتيباني براي لشگر 92 زرهي اهواز و مقرهاي نظامي جنوب غربي كشور در نظر گرفته شده بود،كه در بهمن ماه 1360 در اختيار تيپ تازه تأسيس محمد رسول ا... (ص) به فر ماندهي جاويد الاثر حاج احمد متوسليان قرار گرفت.اين پادگان عقبه يگان هاي عمل كننده در عمليات فتح المبين بود. لشگر 10 سيد الشهدا (عليه السلام) نيز در همين پادگان تشكيل و راه اندازي گرديد.امروز نام زیبای سردار بي نشان حاج احمد متوسليان بر تارك دو كوهه مي درخشد،حسينيه اش هنوز بوی عطر یاران آخر الزمانی امام حسین (علیه السلام) را دارد و صدای همت که تو را به اخلاص می خواند از آن به گوش می رسد. حسینیه گردان تخریب و قبرهای خالی محل مناجات و استغاثه ، یاد آور اخلاص تخریب چی هاست. در دو کوهه مردانی آسمانی همچون متوسلیان ، شهبازی ، همت ، چراغی ، کریمی ، دستواره ، وزوایی ، موحد دانش ، مهتدی ، سعید سلیمانی و بسیاری دیگر از یاران امام روح ا... زیسته اند. در طرفین حسینیه شهید همت دو کوهه 4 شهید گمنام آرمیده اند که زیارتگاه زائران و راهیان سرزمین نور شده اند. /
این پادگان در 5 کیلو متری شهر اندیمشک واقع شده و در دوران 8 سال دفاع مقدس مقر چند لشکر و تیپ سپاه از جمله لشکر 27 حضرت محمد رسول الله (ص) بوده است. رزمندگان اسلام و بسیجیان مخلص با استقرار در این پادگان ضمن دیدن آموزش های لازم و سازماندهی شدن برای شرکت در عملیات های مختلف با شرکت در مراسم های عرفانی نماز و راز و نیاز های عاشقانه در دل شب هابا تقویت روحیه و ایمان خود آماده جانفشانی می شدند .قسمت جنوبی پادگان دو کوهه که هم چنان مقر لشکر 27 حضرت محمد رسول الله (ص) است یادآور رزمندگان و شهدای عا لیقدری هم چون همت،کریمی،دستواره و ... می باشد .قسمت شمالی پادگان دو کوهه محل استقرار یگان های ارتش جمهوری اسلامی ایران است . /
دوکوهه السلام ای خانه عشق
آخرين ايستگاه قطار همينجا بود؛ «دوكوهه» ردپاي همه شهيدان را ميتواني در دوكوهه پيدا كني. پادگاني نزديك انديمشك كه زمان جنگ، بخش جنوبي آن سهم سپاه شد.
اينجا هنوز ديوارها زخمياند. نگاه كن شايد پوكه فشنگي گيرت بيايد به يادگار. گاهي وقتها، عراقيها بمبهايشان را يكراست سر همين پادگان خالي ميكردند.
تابلوي تيپها و گردانها را هنوز برنداشتهاند تا تو بروي و بخواني:
حمزه، كميل،ميثم، سلمان، مالك، عمار، ابوذر و ...
وقت عمليات، سكوت پر معنا و حزنانگيزي فضاي پادگان دوكوهه را فرا ميگرفت. كسي هم اگر ميماند، همهاش به اين فكر ميكرد كه حالا سينه چند نفر، سپر گلولههاي دشمن شده است؟ نه فقط ايمان و خلوص، بلكه، حس ميهنپرستي را هم بايد در چشمهاي رزمندههاي اينجا پيدا ميكردي.
اگر شلمچه را با غروبش ميشناسند، دوكوهه را هم با شبهايش ميشناسند. دل ميخواهد در تاريكي شب، لابهلاي اين ساختمانها پيچ و تاب بخورد.
اينجا اولين ايستگاه آسمان است. /
اندیمشک
اندیمشک شمالی ترین شهر استان خوزستان است و به دلیل آن که گلوگاه خوزستان محسوب می شود، از نظر نظامی اهمیت خاصی دارد . طولانی ترین بمباران تاریخ ایران نیز در 4 آذر ماه 1365 در این منطقه صورت گرفت و شهر اندیمشک ، ایستگاه راه آهن و حومه آن توسط 54 فروند از هواپیماهای دشمن بمباران شد و بیش از 300 نفر شهید و حدود 700 نفر مجروح شدند. اندیمشک در دوران دفاع مقدس میزبان رزمندگان از نقاط مختلف ایران اسلامی بوده است و همچون مادری آن ها را در آغوش می گرفت . معراج شهدای عملیات فتح المبین در این شهر قرار داشت. در تاریخ 13/12/1381 ، پیکرهای مطهر 5 شهید گمنام در ورودی جنوبی شهر دفن شدند و بر نورانیت این شهر افزودند.
دزفول
دزفول در شمالی ترین استان خوزستان واقع شده است. این شهر در دوران دفاع مقدس 169 مرتبه مورد حمله موشکی قرار گرفت ؛ به طوری که در میان کشورهای حوزه خلیج فارس به « بلد الصواریخ» یعنی «شهر موشک ها » مشهور شد ، اما مردم دلیر و خون گرم دزفول شهر را ترک نکرده و در راه دفاع از میهن اسلامی و اهداف والای خود 2600 شهید تقدیم اسلام نمودند . این شهر پس از جنگ به پاس مقاومت هایشان ، به عنوان شهر نمونه انتخاب شد. پایگاه چهارم شکاری (پایگاه وحدتی) : این پایگاه با انجام 1515 سورتی پرواز برون مرزی در زمان دفاع مقدس و تقدیم 45 شهید ، جانباز و آزاده خلبان و بیش از 534 شهید ، جانباز و آزاده غیر خلبان در دوران پرافتخار دفاع مقدس درخشیده است پایگاه وحدتی شاهد حضور مردان بزرگی چون شهیدان عباس بابایی و حسین لشگری که از افتخارات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران محسوب می شوند بوده است. این پایگاه در سال 1389 به یاد مردان آسمانی خود مفتخر به خاکسپاری یک شهید گمنام گردید. امامزاده سبز قبا : بقعه سبز قبا در کنار پل دزفول قرار دارد. بنا به روایت سید نعمت ا... شوشتری این امامزاده فرزند امام موسی کاظم (ع) می باشد. این امامزاده در ایام مقدس یکی از میعادگاه ها و محل های برگزاری نماز و دعاهای رزمندگان بود.
فتح المبین
در شمال غربی شوش و در غرب رودخانه کرخه ؛ دشت فتح المبین قرار دارد که یادآور حماسه و عملیات پیروزمندانه فتح المبین و شهدای والا مقام این منطقه می باشد. این عملیات در تاریخ 2/1/1361 با رمز یا زهرا (س) و فرماندهی مشترک ارتش و سپاه در این منطقه انجام شد. در این یادمان که در 8 کیلومتری شهر شوش واقع شده است ، 8 شهید گمنام به خاک سپرده شده اند . دشمن بعثی در روزهای اولین جنگ تا پشت رودخانه کرخه پیشروی کرد و بر شهر شوش و جاده اندیمشک – اهواز مسلط شد. رزمندگان اسلام در این جبهه یک خط دفاعی شکل داده و عملیات امام مهدی (عج) را در روزهای پایانی سال 1360 طرح ریزی و با فرماندهی شهید مجید بقایی به اجرا در آورند. این رزمندگان که قصد رخنه به سنگرهای دشمن در منطقه را داشتند در این شیارها با سنگرهای کمین دشمن درگیر شده و تعداد زیادی از ایشان در این شیارها به شهادت رسیدند. سایت های 4 و 5 رادار : این منطقه در 18 کیلومتری غرب شهر شوش و در دامنه ارتفاعات ابو صلیبی خات قرار دارد . با اشغال غرب شوش این منطقه به تصرف بعث درآمد. صدامیان برای حملات موشکی و توپخانه به شهرهای شمال خوزستان از این سایت ها استفاده می نمود . رزمندگان اسلام برای آزاد سازی این سایت ها در عملیات فتح المبین نبرد جانانه ای انجام داده و مقاومت سرسختانه عراق را درهم شکستند بعد از عملیات تعدادی از فرماندهان ارشد عراق که در این شکستند. بعد از عملیات تعدادی از فرماندهان ارشد عراق که در این منطقه عقب نشینی کرده بودند به دستور صدام اعدام یا زندانی شدند. /
سرزمين حماسه
اگر تپهها و واديهاي اين سرزمين زبان داشت از حماسههاي فرزندان اين سرزمين ميگفت؛ از پل ناجيان كه عبور ميكني به شيارهاي معروفي ميرسي كه ماههاي نخست جنگ شاهد حماسههاي بسيار بودند: شيار شيخي، شيار المهدي و شيار شليكا.
اين منطقه، عمليات فتحالمبين را در خود ديده است و امتداد اين جاده ميرسد به سايتهاي رادار چهار و پنج و ارتفاعات ابوسلبيخات و رودخانه رفاعيه.
سايتهاي چهار و پنج كه قبل از انقلاب بنا شده بودند، بهترين ارتفاع منطقه بودند و مسلط بر عراق و ايران. عراق همان اوايل جنگ دست گذاشت روي اين ارتفاعات و آنها را از ما گرفت و با استفاده از موقعيت و ارتفاع همين سايتها بود كه راحت دزفول، انديمشك، شوش و جاده انديمشك به اهواز را با موشك زمين به زمين ميزد. تازه از اين موقعيت ميشد پرواز هواپيماها را هم كنترل كرد. چشم منطقه اينجا بود. صدام هم خيلي مواظب بود كه آن را از دست ندهد. آن قدر نيرو براي محافظت از اين منطقه آورده بود كه با غرور ميگفت: اگر ايرانيها سايتها را بگيرند، كليد بصره را هم به آنها ميدهم.
دو روز از فروردين ۶۱ گذشته بود كه عمليات فتحالمبين كليد خورد. در استخاره محسن رضايي براي آزاد سازي اين مناطق سوره فتح آمد و نام عمليات فتحالمبين گذاشته شد. رمزش را هم گذاشتند: يا فاطمة الزهرا سلام الله عليها.
مرحله اول عمليات، عبور رزمندهها از شيارها بود كه به كمين عراقيها خوردند. در همين شيارها بود كه خيليها شهيد شدند. اين را گفتم كه بدون وضو وارد نشوي و قدم كه بر ميداري مواظب باشي...
چون عراق هوشيار بود مرحله اول را دوام آورد؛ حتي حمله هم كرد و تعدادي از نيروهاي ما را اسير گرفت. مرحله اول، خدا ما را نجات داد و فتح خدا آغاز شد.
مرحله دوم و سوم عمليات، عراقيها چنان ضربهاي خوردند كه راهي جز فرار نداشتند. آنها اصلا انتظار نداشتند كه ايرانيها به اين قوت جلو بيايند و به پادگان عينخوش برسند. ديگر براي آنها جاي ماندن نبود.
هفت روز از فروردين ۶۱ گذشته بود كه سايت دست رزمندگان اسلام بود؛ اما صدام به وعدهاي كه داده بود هيچ وقت عمل نكرد و اين براي او درس عبرتي نشد كه ديگر خط و نشان نكشد. در خرمشهر هم همين حرفها را زد؛ ولي دو ماه بعد از اين آنجا را هم مفتضحانه رها كرد و رفت تا ديگر جرات نكند وعده و وعيد بدهد.
در فتحالمبين، عراقيها به گونهاي غافلگير شدند كه اسناد و مدارك و چمدانهاي محرمانه بسياري از خودشان جا گذاشتند و رفتند. ماشينهايشان كه در گل گير ميكرد رها ميكردند و پا به فرار ميگذاشتند. اگر ما در طول جنگ ده كاميون سند از عراق گيرمان آمده باشد، نه كاميون آن در همين منطقه فتحالمبين بود.
اگر فتح خدا نبود و اگر ما در فتحالمبين پيروز نميشديم، با پنج عمليات هم نميشد، اين زمينهاي بزرگ و سايتها را آزاد كرد. چرا كه عراقيها تا اين مرحله حالت هجومي داشتند. از اين عمليات به بعد، عراقيها دست و پايشان را جمع كردند؛ ميدان مين گستردند و مجبور شدند به لاك دفاعي بروند.
امروز به يادبود شهيدان اين منطقه، يادمان زيبايي ساختهاند تا شايد تو بتواني در فضاي همان روزها قدم بزني. شيارهاي كوچه مانندي كه آهسته تو را از خود عبور ميدهد تا آرام آرام دلت نرم شود و آشتي كني با هر آنچه از ياد بردهاي آشتي كني، با آناني كه آرام آرام از كنار همه زيباييهاي دنياي فاني گذشتند تا به زيبايي مطلق برسند. /
شوش
شهر شوش یکی از شهرهای شمالی استان خوزستان است که بین دزفول و اهواز واقع است. با حمله رژیم بعث به میهن اسلامی مان در 31/6/1359 و پیشروی آن ها تا غرب کرخه شهر شوش خالی از سکنه شد و پیوسته مورد حملات هوایی و توپخانه ای قرار داشت. رزمندگان اسلام از این شهر به عنوان عقبه ی جبهه استفاده می کردند. شوش به دلیل بمباران و آتش دشمن در طول 18 ماه خسارات فراوانی دید و بیشتر منازل و اماکن این شهر و از جمله بخشی از مقبره دانیال نبی (ع) تخریب شد. بقعه دانیال نبی (ع) در مرکز شهر قرار دارد و به آن جلوه ای مذهبی داده است. این شهر، با عملیات فتح المبین از دید و تیر مستقیم متجاوزان خارج گردید . از امام علی (علیه السلام) روایت شده است :هرکس برادرم دانیال را زیارت کند گویی مرا زیارت کرده است. در دوران دفاع مقدس مزار حضرت دانیال (ع) محل برگزاری دعاها و زیارتگاه رزمندگان اسلام بوده است.
فکه
مـقـتـل شـهـدای والـفـجـر مـقـدمـاتـی و شـهـیـد آویـنـی و گـردان حـنـظـلـه


فکه منطقه ای است با تپه ماهورهای فراوان ، خوزستان که یکی از محورهای اصلی تجاوز و حمله ارتش بعث عراق به شمال خوزستان بوده است. دشمن پس از اشغال فکه میادین مین و موانع فراوانی در این منطقه ایجاد کرد. عملیات والفجر مقدماتی در تاریخ 18/11/1361 آغاز شد و به علت لو رفتن عملیات و تجهیزات فراوان دشمن و مسلح بودن زمین منجر به پیروزی و پیشروی نگردید. شهیدان حسن باقری و مجید بقایی که از فرماندهان بزرگ سپاه بودند قبل از عملیات والفجر مقدماتی در حین شناسایی منطقه فکه شمالی به شهادت رسیدند . محل فعلی زیارتگاه فکه ، در عملیات والفجر مقدماتی محل نگه داشتن شهدا و مجروحین لشگر 27 محمد رسول ال... (ص) و لشگر 31 عاشورا بوده که در سال 1371 پیکر مطهر 120 تن از ایشان توسط گروهی از همرزمان شهدا کشف گردید . در سال 72 هنگامی که شهید سید مرتضی آوینی به قصد روایت مظلومیت شهدای قتلگاه فکه عازم این محل بود ، بر اثر برخورد با مین به شهادت رسید. سردار شهید علی محمودوند فرمانده گروه تفحص لشگر 27 محمد رسول ال... (ص) نیز در روز عید قربان سال 79 در این منطقه هنگام جستجوی پیکرهای شهدا به شهادت رسید. /
اواخر سال 1370 "موسسهی فرهنگی روایت فتح" به فرمان مقام معظم رهبری تاسیس شد تا به کار فیلمسازی مستند و سینمایی دربارهی دفاع مقدس بپردازد و تهیهی مجموعهی روایت فتح را که بعد از پذیرش قطعنامه رها شده بود ادامه دهد. شهید آوینی و گروه فیلمبرداران روایت فتح سفر به مناطق جنگی را از سر گرفتند و طی مدتی کمتر از یک سال کار تهیهی شش برنامه از مجموعهی ده قسمتی "شهری در آسمان" را به پایان رساندند ومقدمات تهیهی مجموعههای دیگری را دربارهی آبادان، سوسنگرد، هویزه و فکه تدارک دیدند. شهری در آسمان که به واقعهی محاصره، سقوط و باز پسگیری خرمشهر میپرداخت در ماههای آخر حیات زمینی شهید آوینی از تلویزیون پخش شد، اما برنامهی وی برای تکمیل این مجموعه و ساختن مجموعه های دیگر با شهادتش در روز جمعه بیسم فروردین 1372 در قتلگاه فکه ناتمام ماند. در محل شهادت این شهید بزرگوار یادمانی بر پا شده به پاس بزرگداشت این شهید و شهدای والفجر مقدماتی و خاک مقدس آن سرمه چشم عاشقان است ./
فكه عطشگاه شهيدان
فكه يادآور نام چهار عمليات است: والفجر مقدماتي (بهمن ۶۱)؛ والفجر يك (فروردين ۶۲)؛ ظفر چهار (تير ۶۳)؛ و عاشوراي سه (مرداد ۶۳) فكه روايت سرزميني است كه رملهاي آن پيكر خونين بسياري از عزيزان اين سرزمين را كفن شده است.
اين روايت ساده و مختصري است از منطقه فكه كه احتمالا يا رفتهاي يا قرار است بروي و ببيني؛ اما من ميخواهم روايت دومي را هم از فكه بيان كنم روايتي كه اينقدر مختصر نباشد و گوشهاي از حقايق را به تصوير بكشد.
بسيجيها هشت تا چهارده كيلومتر را در حالي با پاي پياده از ميان رملها و ماسههاي روان فكه گذشتند كه وزن تقريبي تجهيزاتي كه همراه داشتند دوازده كيلو بود؛ تازه بعضيها هم مجبور بودند قطعات چهل كيلويي پل را نيز حمل كنند. اين پلها قرار بود روي كانالها تعبيه شود تا عبور رزمندگان به مشكل فوگاز برنخورد. تا همين جا را داشته باش تا برسيم سر موانع، اصلا عمليات والفجر مقدماتي را به خاطر همين ميگفتند عمليات موانع. هدف بسيجيها خط دشمن بود. مجموعهاي از كانالها، سيمخاردارها و ميدان مينها كه گاهي عمق آن به چهار كيلومتر ميرسيد، بچهها يكي را كه رد ميكردند به ديگري ميرسيدند. موانع معروف فكه هنوز زبانزد نيروهاي عملياتي است؛ كانالهايي به عرض سه تا نه متر و عمق دو تا سه متر و پر از سيمخاردار، مين والمر و بشكههاي پر از مواد آتشزا.
دشمن با هوشياري مينها را زير رملها و ماسهها كار گذاشته بود و چون بيشتر عملياتها در شب انجام ميگرفت تا چند نفر روي مين پرپر نميشدند بقيه از وجود ميدان مين باخبر نميشدند. اكثر رزمندگان دشت فكه نوجوانان و جواناني بودند كه عزم و اراده قويشان آنان را سدشكن كرده بود، حالات معنوي و روحي آنها به قدري بينظير بود كه با اشتياق براي عمليات آماده ميشدند.
فكه را قتلگاه ميگويند؛ قتلگاه شهيدان خودش يك سرزمين پهناور مملو از رمل و ماسه، با چند تا تپه ماهوري و نيروهايي كه در محاصره دشمن داخل شيار بين دو تپه پناه گرفته، شيار پر از مين والمر، آتش دشمن متمركز بر شيار سه روز مقاومت، بدون آب و غذا و سرانجام قتلعام.
در محور لشگر ۱۷ عليبنابي طالب، بچهها در ساعت ده شب با دشمن درگير ميشوند و خط دشمن شكسته ميشود. جنگ شديدي درميگيرد. شهيد زينالدين دستور ميدهد بچههاي مهندسي سريعا اقدام به زدن خاكريز كنند اما حجم شديد آتش دشمن مانع ميشود و سرآغاز حماسه مظلومانهاي در فكه شكل ميگيرد، حدود ساعت ۲:۱۵ شب خبر ميرسد مهمات بچهها در حال تمام شدن است و تعداد زيادي از بچهها زخمي و شهيد شدهاند، با توجه به حجم شديد آتش دشمن و وضعيت خاص منطقه (رملي بودن) امكان ارسال مهمات به سختي ممكن است. عراقيها بچهها را از سه طرف محاصره ميكنند، اما فرزندان عاشورايي خميني تا ساعت حدود هفت صبح مقاومت ميكنند، وقتي دستور داده ميشود بچهها كمي به عقب برگردند صدايي از آن طرف بيسيم براي هميشه جاودانه ميماند، فرماده گردان ميگويد: اطراف من بچههايم روي خاك افتادهاند، من اينها را چطور تنها بگذارم.
از ناگفتههايي كه فكه آرام و ساكت در سينه دارد، نحوه شهادت اسرا و مجروحين است. گروه تفحص در حين عمليات جستجو به سيمهاي تلفني رسيدند كه از خاك بيرون زده بود. رد سيمها را كه گرفتند رسيدند به يك دسته از شهدا كه دست و پايشان با همين سيمها بسته شده بود، معلوم بود كه آنها را زنده به گور كردهاند. چرا كه كسي دست كشتهاي را نميبندد.
نميدانم چقدر از گردان حنظله ميداني؟! سيصد نفر در يكي از كانالها محاصره شدند و اكثرا با آتش مستقيم دشمن يا تشنگي مفرط به شهادت رسيدند. در آن موقعيت، عراقيها مدام با بلندگو از نيروها ميخواستند كه تسليم شوند و بچهها در جواب، با آخرين رمق خود فرياد تكبير سر ميدادند. آن شب آنان فرياد سر دادند اما سر تسليم فرود نياوردند.
گرچه فكه از لحاظ نظامي پيروزي آنچناني به خود نديد، اما قصه مقاومت رزمندهها در شرايط بسيار سخت جنگي و تشنگي مفرط، كربلايي ديگر را براي اين كشور رقم زد و در واقع اذن دخول سرزمين فكه همين تشنگي است.
در يادداشتهاي باقيمانده از يكي از شهيدان گردان حنظله آمده است: امروز روز پنجم است كه در محاصره هستيم. آب را جيرهبندي كردهايم. نان را جيرهبندي كردهايم. عطش همه را هلاك كرده، همه را جز شهدا كه حالا كنار هم در انتهاي كانال خوابيدهاند. ديگر شهدا تشنه نيستند. فداي لب تشنهات پسر فاطمه سلام الله عليها. /
کانال کمیل و حنظله
در سال 1359 توسط دشمن و به دست مهندسان فرانسوی کانال به طول 90 کیلومتر و عرض 5 متر و ارتفاع 4 متر کاملا" حرفه ای و مهندسی شده حفر شد . این کانال در منطقه حمرین معروف به کانال حمرین و در منطقه شرهانی معروف به کانال شرهانی و کمیل و در خاک عراق معروف به کانال بجلیه است. این کانال منحصر به فرد و دارای چند سه راهی و چهار راهی می باشد که برای موانع و پیشروی رزمندگان اسلام حفر شده بود که سیصد نفر از گردان حنظله در یکی از کانال ها محاصره شدند و اکثراً با آتش مستقیم دشمن یا تشنگی مفرط به شهادت رسیدند .
فدای لب تشنه ات پسر فاطمه (س)
عصر بود که حجم آتش کم شد، با دوربین به نقطه ای رفتم که دید بهتری روی کانال داشته باشم.آنچه می دیدم باور نکردنی بود. از محل کانال فقط دود بلند می شد ومرتب صدای انفجار می آمد. اما من هنوز امید داشتم.با خودم گفتم:ابراهیم شرایط بسیار بدتری از این را هم سپری کرده، نزدیک غروب شد.
من دوباره با دوربین به کانال نگاهی انداختم.احساس کردم از دورچیزی پیداست و در حال حرکت است.با دقت بیشتری نگاه کردم.کاملاً مشخص بود،سه نفر در حال دویدن به سمت ما بودند ودرمسیر مرتب زمین می خوردند و بلند می شدند وزخمی وخسته به سمت ما می آمدند .معلوم بود از کانال می آیند.فریاد زدم و بچه ها را صدا کردم.به بقیه هم گفتم تیراندازی نکنید.بالاخره آن سه نفر به خاکریز ما رسیدند.
پرسیدم:از کجا می آیید.
حال حرف زدن نداشتند. یکی از آنها خواست . سریع قمقمه رو به او دادم.دیگر دیگری هم از شدت ضعف وگرسنگی بدنش می لرزید. وسومی بدنش غرق به خون بود. وقتی سرحال آمدند گفتند:از بچه های کمیل هستند.
با اضطراب پرسیدم: بقیه بچه ها چی شدن؟
در حالی که یکی از آنها سرش را به سختی بالا می آورد گفت:فکر نمی کنم کسی غیراز ما زنده باشد.
هول شده بودم.دوباره وبا تعجب پرسیدم:این پنج روز چه جوری مقاومت کردید؟ باهمان بی رمقی اش جواب داد زیر جنازه ها مخفی شده بودیم اما یکی بود که این پنج روز کانال رو سر پا نگه داشته بود.
عجب آدمی بود! یک طرف آر پی جی می زد و یک طرف تیربار شلیک می کرد.
یکی از اون سه نفرپرید توی حرفش وگفت:همه شهدا رو ته کانال هم می چید .آذوقه وآب رو پخش می کرد،به مجروح ها می رسید.اصلاً این پسر خستگی نداشت.
گفتم :مگر فرمانده ها ومعاون های دوتاگردان شهید نشدن ، پس از کی داری حرف می زنید؟
گفت:یه جوونی بود که نمی شناختیمش ، موهایش این جوری بود ... ، لباسش اون جوری و چفیه... . داشت روح از بدنم جدا می شد.سرم داغ شده بود.آب دهانم را قورت دادم.اینها همه مشخصه های ابراهیم بود.با نگرانی نشستم ودستانش را گرفتم وگفتم:آقا ابراهیم الان کجاست؟
گفت: تا آخرین لحظه که عراق آتش می ریخت زنده بود وبه ما گفت :تا می تونید سریع بلند بشیدو تا کانال رو زیر ورو نکردند فرار کنید.
یکی ازاون سه نفر هم گفت:من دیدم که زدنش.با همون انفجار اول افتاد روی زمین.
این گفته ها آخرین اخباری بود که از کانال کمیل داشتیم و ابراهیم تا به حال حتی جنازه ای هم ازش پیدا نشده ، همیشه دوست داشت گمنام شهید شود.
چند سال بعداز عملیات تفحص شهدا، محمودوند از بچه های تفحص که خود نیز به درجه رفیع شهادت رسید نقل می کند: یک روز در حین جستجو، در کانال کمیل شهیدی پیدا شد که دروسایل همراه او دفترچه یادداشتی قرار داشت که بعد از گذشت سالها هنوز قابل خواندن بود، درآخرین صفحه این دفترچه نوشته شده بود:
امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم، آب و غذا را جیره بندی کردیم، شهدا انتهای کانال کنارهم قرار قرار دارند، دیگر شهدا تشنه نیستند.فدای لب تشنه ات پسر فاطمه(س). /
چزابه