.
.
سایت 4 موشکی و سایت 5 رادار :
سایت موشکی و رادارهای 4 و 5 قبل از انقلاب برای کنترل کشورهای منطقه توسط امریکا درست شد ... این منطقه در همان روزهای اول جنگ به اشغال دشمن بعثی درآمد و به یکی از مراکز فرماندهی ارتش بعث تبدیل شد ... به دلیل موقعیت استراتژیک ، این منطقه یکی از اهداف عملیات فتح المبین قرار گرفت ، که پس از دور زدن دشمن و تصرف توپخانه های دشمن در تپه های علی گره زد توسط رزمندگان اسلام آزاد شد ... طی عملیات فتح المبین غنایم زیادی به دست رزمندگان افتاد که موجب تقویت و گسترش سازمان رزم سپاه شد ...
سایت های موشکی 4 و 5 و رادار در 18 کیلومتری غرب شوش و در جنوب جاده شوش - فکه و در دامنه ارتفاعات ابوصلیبی خات (معروف به ارتفاعات رادار) واقع بود که به عنوان مرکزی برای کنترل هوایی و رادیویی ارتش فعالیت می کرد ...
از این تپه ها بر زمین های اطراف و به خصوص جاده های اندیمشک - اهواز و دهلران - اهواز تسلط کافی بود برای همین سایت های 4 و 5 و رادار را روی آنها ساخته بودند ، رادارهایی که مناطق مرزی را پوشش می دادند و از پایگاه چهارم شکاری دزفول هم محافظت می کردند ...
با اشغال غرب شوش در ابتدای جنگ ، در تاریخ ششم مهر 1359 این منطقه به تصرف ارتش عراق درآمد ، و لشکر یک مکانیزه سپاه چهارم ارتش عراق در منطقه غرب رودخانه کرخه تپه ها را گرفتند ، سایت را از بین بردند و به جایش سکوی پرتاب موشک درست کردند ...
دشمن با انهدام این تاسیسات در آن استقرار یافت و برای حملات موشکی و توپخانه ای به شهرهای : دزفول ، اندیمشک ، شوش ، هفت تپه ، و جاده اندیمشک به اهواز از موقعیت این منطقه استفاده می کرد ...
با تدابیر اندیشیده شده در مرحله سوم عملیات فتح المبین مبنی بر زمین گیر کردن واحدهای زرهی دشمن در دشت عباس و هجوم گردان های انصار ، سلمان فارسی و حبیب بن مظاهر تیپ 27 محمد رسول الله(ص) تحت امر قرارگاه قدس به همراه سه گروه رزمی لشکر 21 حمزه ارتش ؛ تپه های ابوصلیبی خات و منطقه سایت و رادار را در تاریخ 7/1/1361 برای همیشه آزاد شد ...
بعد از این عملیات تعدادی از فرماندهان و افسران ارشد لشکر 1 مکانیزه ارتش عراق که در این منطقه مجبور به عقب نشینی شده بودند ، به دستور صدام اعدام و یا به تحمل چند سال زندان محکوم شدند . هنوز بخشی از بقایای سایت های موشکی 4 و 5 و رادار در این منطقه وجود دارد ...
آیا میدانید ؟؟
رزمندگان اسلام قبل از آغاز عملیات بیت المقدس ، در 3 عملیات مهم که اولین آنها ثامن الائمه با هدف شکست حصر آبادان و عملیات بعدی طریق القدس - آزاد سازی شهر بستان و بیش از 50 روستای منطقه و بعد از آن عملیات فتح المبین بود با هدف آزادسازی بخش وسیعی از مناطق اشغال شده منطقه غرب شوش و اندیمشک ، همچون سایت ۴ و ۵ رادار و دهها روستای منطقه ، که هر سه عملیات با موفقیت به پایان رسید و بعد از این عملیاتها ، هم نیروهای ایرانی و هم عراقی میدانستند که عملیات بعدی در منطقه خرمشهر رخ میدهد ...
موقعیت یادمان سایت موشکی 4و5 در حدود 20 کیلومتر بعد از یادمان فتح المبین به طرفه یادمان فـکـه قرار دارد ... از شهر ترکالکی تا سایت 4و5 حدود 120 کیلومتر فاصله هست ...
باتشکر و سپاس از فرمانده هشت سال ایثار و حماسه جناب آقای سردار حاج کاظم فرامرزی عزیز که تصاویری از دوران دفاع مقدس برای ما ارسال کردند ... سپاسگرازم فرمانده ...
و همچنین برادر رزمنده عزیزم جناب آقای غلامرضا جهانی مقدم ممنون و سپاسگزارم ...



سایت 5 رادار

سایت 5 رادار

سایت 5 رادار

سایت 5 رادار

سایت 5 رادار

سایت 5 رادار














اگر لالـه ای نروید ، بــــهاری نــمیآید ... عکاس : کاظم اخوان



تصویر واقعی از شیار شیخی ، بعد از عملیات فتح المبین ، فروردین سال 1361

در تنور جنگ و جبهه سوختیم ، تصویر مربوط به عملیات فتح المبین است و از لنز خبرنگار شهید جاویدالاثر کاظم اخوان برداشته شده است ... این خاک ها ، بوی آسمان می دهد ... با بال در آسمان قدم بزنید ...


==============================================
تصاویر یادمان سایت موشکی و رادار 4 و 5
تعداد تصاویر 89 عدد
عکس ها گرفته شده در تاریخ 1397/1/12
==============================================

سایت 4 موشکی و سایت 5 رادار



سایت 5

سایت 5

سایت 5

سایت 5

سایت 5

سایت 5

سایت 5

سایت 5

سایت 5

سایت 5

سایت 5

سایت 5 - برادر پرویز آقاجانی در جستجوی سایت 4

سایت 5 - برادر پرویز آقاجانی در جستجوی سایت 4


سایت 5

سایت 5

سایت 5

سایت 5

سایت 5

سایت 5

سایت 5

سایت 5

سایت 5

سایت 5

سایت 4 موشکی ( چهار تپه دست ساز ) محل استراحت و اسکان رزمندگان شهرستان شوشتر دزفول گتوند ترکالکی و عقیلی

سایت 4

سایت 4

سایت 4 زاغه مهمات




سجده و بوسه بر خاک برادر پرویز آقاجانی که بعد از 35 سال دوباره قدم بر سایت 4 گذاشته بود

بوسه بر خاک جای چادرهای شهدا

گریه و نجوای برادر پرویز آقاجانی

گریه و نجوای برادر پرویز آقاجانی

گریه و نجوای برادر پرویز آقاجانی

گریه و نجوای برادر پرویز آقاجانی

گریه و نجوای برادر پرویز آقاجانی


ساختمان تخریب شده توسط بعثی ها





























سایت 4 زاغه مهمات

سایت 4 زاغه مهمات

سایت 4 زاغه مهمات

سایت 4 زاغه مهمات

سایت 4 زاغه مهمات

















==============================================
تصاویر یادمان سایت موشکی و رادار 4 و 5 :
تعداد تصاویر 28 عدد
عکس ها گرفته شده در تاریخ 1395/1/10
==============================================




سایت 5 رادار

سایت 5 رادار










سایت 5 رادار

سایت 5 رادار

سایت 5 رادار











==============================================
تصاویر شهدا و رزمندگان در سایت 4
تعداد تصاویر 82 عدد
==============================================


















































































روایتی از نحوه فتح ارتفاعات رادار سایت ۴ و ۵ توسط رزمندگان دزفولی در عملیات فتح المبین :

27 اسفند ۱۳۹۷
مشاور عالی فرماندهکل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت : ارتفاعات رادار و سایت ۴ و ۵ توسط نیروهای تیپ ۷ ولیعصر(عج) دزفول فتح شد . متأسفانه در برخی از کتابها از دیگر یگانها اسم میبرند ...
رزمندگان دزفولی در طول 8 سال دفاع مقدس با خلق حماسههایی ماندگار ، برگهایی زرین از مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم را با غیرت و غرور خود ، در دل تاریخ ثبت و جاودان کردهاند که عملیات فتح المبین برگی از آنهاست . شهر دزفول و جوانان غیور آن در هشت سال دفاع مقدس همچون سدی استوار در برابر هجوم و تجاوز بیگانگان ایستادند و صحنههای باشکوهی را از دلیری و ایثار بهنمایش گذاشتند ، عملیات غرورآفرین فتح المبین نمونهای از رشادت و شهامت بزرگمردانی است که با وحدت و ایثار خود تجاوزگران را به عقب راندهاند ...
شهری که امام راحل در توصیف مردم و جوانان آن بیان داشت «دزفول دین خود را به اسلام ادا کرد». اما این روزها برخی از کاتبان کتابهای حوزه فرهنگ ایثار و شهادت و کارگردانان تلویزیون با عدم اطلاع کافی و تکمیل دادههای خود از وقایع کارزار هشتساله دفاع از حریم مقدس اسلام و ایرانیت دل مردم صبور و مقاوم این شهر را بهدرد آورده و رشادت و عظمت فرزندان شهر مقاومت را در پس کلمات احتکار میکنند ، در این باره خبرگزاری تسنیم در سالروز عملیات فتح المبین در مصاحبهای با سرداران ارشد نظامی «فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا(ص) سردار سرلشکر غلامعلی رشید ، مشاور عالی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، سردار محمدحسن کوسهچی ، فرمانده لشکر 7 ولیعصر(عج) خوزستان در دوران دفاع مقدس ، سردار عبدالمحمد رئوفینژاد ، فرمانده سپاه حضرت ولیعصر(عج) خوزستان ، سردار سرتیپ حسن شاهوارپور و عبدالحسین خضریان ، جانشین گردان ، که در دوران هشت سال دفاع مقدس نقش پررنگی در عملیات پرصلابت فتح المبین داشتهاند به گفتوگو پرداخته است تا شاید مرهمی بر دل مردم این شهر باشد ...

عبدالحسین خضریان ، جانشین گردان شهید هاشمینژاد با بیان اینکه مردم غیور دزفول در همه جبههها حضور داشتند ، اظهار داشت : تجربه تشکیل گردان برای اولین بار قبل از عملیات طریق قدس به دست آمد که نیروهای رزمنده دزفولی تحت عنوان گردان دزفول در این عملیات با مأموریت گردان خطشکن شرکت داشتند . نیروهای شمال خوزستان شامل رزمندگان شهرهای دزفول ، اندیمشک و شوش نیز تحت عنوان گردان دزفول اولین تجربه رزم سازمانیافته خود را در حین همین عملیات به دست آوردند و کمکم زمینههای تشکیل تیپ دزفول یا تیپ 7 حضرت ولیعصر(عج) در عملیات فتح المبین را پدید آوردند ...
وی ضمن بیان اینکه فرماندهی عملیات را غلامعلی رشید بهعهده داشت ، افزود : عملیات فتح المبین بدون نام دزفول اصلاً معنایی ندارد . قبل از فتح المبین جبهههای اطراف دزفول برگرفته از دال پری ، تپه چشمه ، کرخه ، رود کاپن ووو.... به فرماندهی نیروهای عملیات دزفول انجام میشد . دزفولیها عملیات ایذایی و شناسایی انجام میدادند که مقدمهای بر عملیات فتح المبین بود . در عملیات فتح المبین تیپ هفت ولیعصر(عج) ، ابتدا تیپ 7 مقاومت دزفول نام داشت که بعدها آن را تیپ هفت ولیعصر(عج) مطرح کردند . در آن عملیات تیپ هفت ولیعصر(عج) به استعداد دو تیپ وارد عمل شد که یکی در مناطق جنوب کرخه و جسر نادری مستقر بودند که متشکل از چهار گردان بود و تیپ دیگر در جبهه صالح مشطط موضع گرفته بود . یک سال آنجا عملیات ایذایی انجام داده و شناخت جامعی از دشمن داشتیم . تیپ ما در عملیات فتح المبین بهخلاف تمام تیپها با دو فرمانده و دو جانشین در دو جبهه وارد میشد ...
خضریان به بیان چگونگی عملیات فتح المبین و فتح سایتهای چهار و پنج موشکی و رادار پرداخت و عنوان کرد : ساعت یک شب همان روز اول فتح المبین چهار گردان ما وارد عمل شدند و منطقه را تا سهراه قهوهخانه پاکسازی کردیم ، دو روز در شیار مستقر بودیم که سردار رئوفی بازپسگیری سایت چهار و پنج را مطرح کردند . لجستیک سایت 4 و 5 تپهمانند بوده و تپه شاخصی در کار نبود که بتوان مسیر مشخصی را برای هجمه به دشمن انتخاب نمود ...
در شیار روفائیه مستقر بودیم که فرمانده قرارگاه نصر شهید حسن باقری ، که ما نیروهای تحت فرمان این قرارگاه بودیم ، بههمراه غلامعلی رشید به شیار آمدند تا از نتایج شناسایی اطلاع یابند . کار شناسایی بهدلیل لجستیک خاص و همسان بودن تپهها دچار اختلال شده بود و نیروهای اطلاعاتی از گردآوری یافتههای مناسب عاجز مانده بودند ...
در حین جلسه شهید حسن باقری با رشید و رئوفی ، حاج علی صولتی مسئول اطلاعات تیپ (شهید سوداگر معاون ایشان بود) از میان بومیهای منطقه دو نفر بهنامهای «محسن چنانی و حبش چنانی» را که شناخت جامعی از وضعیت منطقه داشتند و بر منطقه مسلط بودند همراه خود آورد تا جلوی نیروها حرکت کرده و موقعیت سایت 4 و 5 موشکی و رادار را به ما نشان دهند . شهید حسن باقری ، صولتی و غلامعلی رشید اقدامات قبل از عملیات را سازماندهی کرده و بازپسگیری سایت 5 به گردان شهید دستغیب ، سایت 4 به گردان عمار و رادار به گردان بلال سپرده شد که همه از رزمندگان دزفولی بودند ...
خضریان ادامه داد : سایت 4 را بهیاری ایزد منان با تعداد معدودی شهید آزاد کرده و بهسمت سایت 5 روانه شدیم . در میانه راه و در جاده به خودروی عراقی برخورد کردیم که چپ شده و سرنشینان آن مستأصل شده بودند . بهروی خودروی آنها موشک زمین به زمین نصب شده و آماده شلیک بهسمت دزفول بود . 1361/1/9 همه منطقه آزاد شد که از سایت تعداد زیادی اسیر عراقی گرفته و توانستیم موقعیتها را پاکسازی و دشمن را قیچی کنیم ...
خضریان ابراز داشت : پس از آن چند روز در منطقه مستقر بودیم و سپس به پادگان کرخه که تا پیش از این عملیات زیر آتش مستقیم دشمن بود منتقل شده و پدافند کردیم . اولین گروهی که به پادگان کرخه وارد شد ما بودیم چرا که از زمان شروع جنگ این پادگان بهدلیل اینکه در تیررس مستقیم تانک بعثیها بود تخلیه شده بود ، عقبه ما که حدود دوازده گردان بود در دوکوهه مستقر بودند ...

وی افزود : جای تأسف است که بسیار از پادگان دوکوهه صحبت بهمیان میآید اما بیان نمیشود که اولین تیپ حاضر در پادگان کرخه تیپ 7 ولیعصر(عج) دزفول بود که برای عملیات بیت المقدس آماده میشد . این پیروزی بیش از همه برای دزفولیها حائز اهمیت بود زیرا از تیررس موشکهای زمین به زمین و توپخانهای ارتش بعثی رهایی یافتند ...
این فرمانده دفاع مقدس اعلام داشت : متأسفانه بسیاری سعی در مصادره به مطلوب کردن عملیات فتح المبین و نادیده گرفتن تلاش رزمندگان دلاور دزفولی دارند که اجحاف در حق شهداست . شیرمردانی مانند شهید کیانی از شهدای شاخص کشوری (به جوانمرد قصاب معروف است) که در فتح المبین شربت شهادت نوشید دلاور گردان بلال بود ، متأسفم که برخیها در نوشتن کتاب و ساخت مستند در این باره گزینشی رفتار کرده و رضای خدا را در نظر نگرفتند ..
خصریان با اشاره به اشکالات مستند آخرین روزهای زمستان و فیلم ایستاده در غبار و عدم تناسب آن با واقعیت ابزار ناراحتی کرد و گفت : در این باره با کارگردان این فیلم (ایستاده در غبار) تماس گرفتم و واقعیت عملیات فتح المبین را به او گفتم و ایشان هم گفت "اصلاح خواهم کردم" ولی متأسفانه هیچ اقدامی صورت نپذیرفت ...
فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا(ص) سرلشکر غلامعلی رشید نیز در این باره اظهار داشت : قبل از عملیات فتح المبین عملیات طریق القدس را داشتیم که بعد از آن فرماندهان دچار تردید شده بودند که در این باره بهسوی محسن رضایی رفته به او اعلام داشتند "بهدلیل اینکه تعدادی زیردست ما شهید شدند ما دیگر نمیتوانیم در عملیات آینده مسئول باشیم ما تکاور میشویم بهمانند بقیه اسلحه گرفته و میجنگیم" یا دیگری میگفت "من نمیخواهم فرمانده گردان باشم" و آن یکی میگفت "من نمیخواهم فرمانده تیپ باشم" ...
همین مسائل سبب شد تا محسن رضایی محضر امام برود و همین گله و تردیدها را در محضر امام راحل مطرح کند که امام فرمودند : «شما چه کشته شوید ، چه زنده بمانید و پیروز شوید هر دو پیروزید بروید خدا را شکر کنید که اسامی تک تک شما را از روز اول در لوح محفوظ الهی ثبت کردهاند.» ، با این کلام بود که نیروها آرامشی پیدا کردند و برای عملیات بعد که فتح المبین بود آماده نبرد شدند ...
غلامعلی رشید در ادامه گفت : با مشورت دوستان و سردار رئوفی به این نتیجه رسیدیم که اسم تیپ ما ، نام مقدس امام زمان(عج) باشد و بهبرکت این نام مقدس بود که هر جا این لشکر حاضر میشد قادر به خطشکنی بود ...
سرلشکر رشید با ابراز اینکه روحیه شهادتطلبی در همه رزمندگان وجود داشت ، بیان داشت : بعضی از شهدا شب عملیات فتح المبین قبر میکردند و چند دقیقه درون این قبر میخوابیدند ، نماز شب خوانده و گریه و دعا میکردند تا فردا به شهادت برسند نظیر شهید صالحنژاد ، سیدغفاری ، پورعابد ، میرزامعلم ، محمدیزاده ، شمایلی ، فرجوانی ، کمیلیفر ، صبور ، عنبرسر ، اسکندری و بادروج که از جمله آنها بودند ...
وی بابیان اینکه اگر زندگی این بزرگان ثبت بشود الگویی از مردانگی ، ایثار ، انسانیت و فداکاری برای جوانان امروز خواهد بود ، گفت : شهدای تیپ 7 ولیعصر(عج) دزفول انصافا به مانند یاران اباعبدالله(ع) در صحرای کربلا میجنگیدند ... به یاد دارم در شب عملیات در تاریکی شب وقتی دست در گردن همدیگر میانداختند گریه و طلب حلالیت کرده و با هم وداع میکردند ...
فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا (ص) با بیان خاطرهای از رشادت جوانان دزفول در عملیات فتح المبین میگوید : فرمانده لشکر 1مکانیزه عراق در گوشهای از بغداد سبزی فروشی میکرد پیدایش کردند و او را به آبادان آوردند که میگفت «من نفهمیدم چی شد ، همه دارند اسیر میشوند ، من توانستم فرار کنم ، صدام رجزخوانی کرده بود ، اگر شما ایرانیها توانستید ارتفاعات رادار را بگیرید کلید عماره را میدهم.» ...
سرلشگر رشید با اشاره به رشادت جوانان دزفول گفت : ما در عملیات فتح المبین قریب به 17 هزار اسیر گرفته ، صدها قبضه تانک و توپ دشمن منهدم شد و نیز تعداد زیادی غنائم جنگی به دست آوردیم . تیپ 7 ولیعصر(عج) استعدادش بیش از دو تیپ بود در حد یک لشکر بود چون تیپهای سپاه با تیپهای ارتش ادغام میشدند تیپ 7 ولیعصر(عج) با دو تیپ ارتش ( لشکر 21 حمزه) ادغام شد و تلاش مضاعفی انجام داد ...
مشاور عالی فرمانده کل سپاه پاسداران محمد حسن کوسهچی در این باره اظهار داشت : حضور در فتح المبین باعث شد ما میزبان بسیاری از رزمندگان که از گوشه و کنار کشور وارد منطقه شده بودند ، باشیم . من سراغ ندارم که هیچ یگانی به جز محور شوش حداقل 2 نفر به بالاتر از نیروهای دزفول که خصوصا در کار اطلاعات و عملیات بودند در یگان حضور نداشته باشند . در کل عملیات فتح المبین واقعا همه نیروهای دزفول حضور داشتند ...
سردار محمدحسن کوسهچی ابراز داشت : زمانی که خواسته شد ادامه تک بدهیم هدف ما میشود ارتفاعات رادار و سایت 4 و 5 که در این باره جالب است در برخی کتابها متاسفانه از دیگر یگانها اسم میبرند و نوشتهاند که ما آنجا را گرفتهایم اما واقعیت امر چیز دیگری است و این نیروهای تیپ 7 دزفول بودند که آنجا را فتح کردند ...
سردار کوسهچی در ادامه افزود : استعداد تیپ ما به اندازه یک لشکر بود چون تعداد گردانهایمان به اندازه یک لشکر بود که البته در عملیات والفجرمقدماتی در همین سال به لشکر ارتقا پیدا کردیم ...
مشاور عالی فرمانده کل سپاه پاسداران بیان کرد : در واقع ما کار شناسایی منطقه فتح المبین را از سال 58 شروع کرده بودیم چون در این منطقه از آن سال حضور داشتیم و آن را میشناختیم اما طبیعی است که در منطقه فتح المبین این همه تیپ و یگان وارد عمل شده بودند و ما هم جزئی از آن بودیم ولی چون تسلط به کل منطقه داشتیم همه دوستان در یگانها حضور پیدا کردند و جالب این جاست که بعضی از این دوستان تا چند سال بعد در این یگانها ماندند . این هم از نمونه مشارکتهایی بود که نیروهای دزفول داشتند ...
در ادامه فرمانده لشکر 7 ولیعصر(عج) خوزستان در دوران دفاع مقدس سردار عبدالمحمد رئوفینژاد از نقش و رشادت جوانان دزفول در عملیات فتح المبین میگوید : در اوایل بهمن ماه جلسهای با حضور محسن رضایی ، علی شمخانی و شهید حسن باقری در قرارگاه عملیاتی جنوب در اهواز تشکیل شد . محسن رضایی در آن جلسه گفت «بعد از بررسی اطلاعاتی در منطقه عمومی دزفول و شوش قرار شد عملیاتی بزرگی در این منطقه داشته باشیم و این عملیات با ارتش مشترک است» . بنابراین نیاز است نیروهای سپاه در قالب چند تیپ سازماندهی شوند و در این باره تاکید کرد در جبهه غرب دزفول یک تیپ به فرماندهی بنده در محور میشداغ ، یک تیپ به فرماندهی احمد کاظمی در محور رقابیه ، مرتضی قربانی در محور شوش ، مرتضی صفار در محور عین شوش ، شهید حسین خرازی نیز در محور تپه چشمه به فرماندهی احمد متوسلیان تشکیل خواهد شد ...
سردار رئوفینژاد افزود : تشکیل سازمان رزم و تاسیس تیپهای سپاه سبب نشاط و انگیزه در بین تمام نیروهای بسیجی و سپاهی شد زیرا اولین بار بود که نیروهای سپاه در قالب رزم شکل میگرفتند . خبر تاسیس تیپ 7 ولیعصر(عج) در جبهههای دزفول عجیب مورد توجه رزمندگان بسیجی و سپاه واقع شده و همه بچههای خطوط پدافندی دزفول از اینکه بچههای دزفول توان و ظرفیت تشکیل تیپ را داشتند بسیار اظهار خوشحالی و خرسندی داشتند ...
سایر تیپها هرکدام از توان و ظرفیت یک استان بهرمند بودند ولی تیپ هفت ولی عصر (عج) تنها متشکل از رزمندگان دزفولی بود که این نشان از توان و ظرفیت مردم دزفول و نقش موثر آنها در جبهههای جنگ دارد ...
فرمانده لشکر 7 ولیعصر خوزستان در دوران دفاع مقدس عنوان کرد : نیرهای دزفول در 14 محور در شمال خوزستان مشغول پدافند بودند و تقریبا عرض منطقه عملیاتی فتحالمبین در همین 14 محور بود . نیروهای ما تا ارتفاعات سیپتون و تپههای علیگرهزد و روستاهای سندال و برقازه و تا پشت ارتفاعات سایت و رادار میرفتند و عمق منطقه را شناسایی میکردند ...
این فرمانده ارشد در ادامه ابراز داشت : ما علاوه بر تامین نیروی اطلاعاتی یگانهای سپاه مستقر در اطراف دزفول ، حتی نیروهای در خط و سلاحهای در خط را هم تحویلشان داده بودیم . تا این حد نیروهای دزفول در آن عملیات نقش ایفا کردند . حتی به یاد دارم احمد متوسلیان که تیپ 27 حضرت رسول را تشکیل داد در دزفول آن را پایه گذاری کرد . این تیپ منطقه عملیاتیشان را همین منطقه دشت عباس از تپهچشمه به سمت راست مشخص کرده بود ...
وی با بیان خاطرهای تحت عنوان جمع آوری غنائم بیان داشت : بچهها با کلیشههائی که نام تیپ روی آن نوشته شده بود با اِسپری رنگ بر روی غنائمی که گرفته میشد نام تیپ را حک میکردند . غنایمی از جمله 150 دستگاه انواع تانک ، 170 دستگاه انواع نفربر ، 500 دستگاه انواع خودرو ، 165 قبضه آواه توپخانه ، یک سایت پرتاب موشک زمین به هوا ، سام 6 به همراه 3 فروند موشک و مقدار زیادی سلاحهای سبک و سنگین و انواع مهمات و تجهیزات در این عملیات به دست همه یگانهای عمل کننده افتاد و مهمتر از همه 15000 اسیری بود که از دشمن به اسارت درآمد ...
سردار رئوفینژاد ادامه داد : حدود 90 قبضه از انواع توپ را به پادگان کرخه منتقل کردیم و در یکی از خیابانهای پادگان به صورت منظم آرایش داده و در معرض دید قرار دادیم که به یاد دارم برای ایجاد روحیه در مردم شهرستان دزفول با غنائم عملیات فتح المبین یک رژه سنگین در شهر راه انداختیم . ما اکثر توپها و نفربرها و خودروهای غنیمتی را به صورت ستونی در خیابانهای دزفول حرکت داده که چند قبضه توپ از نوع توپهای لوله بلند اتریشی بودند که دشمن با همانها دزفول را زیر آتش گرفته بود ، مردم با گلولههای توپهای اتریشی آشنا بودند ما روی همان غنائیم نوشتهایم «این همان توپهایی است که شهر دزفول را زیر آتش خود گرفته بودند» . مردم آن روز بسیار خرسند بودند ، اسپند دود کرده و نقل و شیرینی پخش میکردند و دیدههای رزمندگان دیار مقاومت را بوسه میزدند ...
فرمانده گروهان حسن شاهوارپور نیز در ادامهی تایید جایگاه تاثیرگذار رزمندگان دیار مقاومت در عملیات فتح المبین بیان داشت : در بهمن ماه زمزمههایی از عملیات در محور کرخه به گوش میرسید به همین دلیل برای آمادگی انجام عملیات به همراه شهید رفیعنیا و صلواتیزاده به پادگان دوکوهه اعزام شده و در آخرین روز سال 60 در 4 کیلومتری ساحل کرخه موضع گرفتیم ...
وی ادامه میدهد : روز اول فروردین نیروها را برای انجام عملیات به خط کردیم که آن روز عملیات انجام نشد . مشکلات بسیاری وجود داشت از جمله تسلط ارتش بعث بر منطقه بدلیل اشغال 18 ماهه و همچنین سنگرهای سلاح مستقیم زن دشمن که شرایط را سخت کرده بود . به هر صورت نیروها از خاکریز دشمن عبور کرده و اقدام به پاکسازی سنگرهای بعثی کردند . بعد از آن به سه راهی قهوه خانه اعزام شده و سپس در روفائیه مستقر شدیم . در سایت درگیری شدیدی رخ داد که بسیاری از عراقیها را اسیر کردیم ، ارتش عراق شکست سنگینی خورده بود که شیرینی خاصی برای ما داشت ...

شهید احمد سوداگر نیز در کتاب فاتحان سایت و رادار نقل کرده است : شناسایی کل منطقه فتح المبین فقط و فقط به عهده نیروهای دزفول بود ، هدایت نیروها تا رسیدن به اهدافشان توسط نیروهای دزفول بوده ، گره اساسی روز دوم و سوم عملیات فتح المبین توسط تیپ 7 ولیعصر(عج) باز شد و نکته آخر اینکه تنها شهرستانی بود که در طول جنگ یک لشکر را حمایت کرده بود . خیلی از استانها یک لشکر را حمایت کرده بودند ولی دزفول به تنهایی استعداد تشکیل یک لشکر را داشت ...
اهداف عملیات فتح المبین آزادسازی بخش وسیعی از مناطق اشغال شده همچون سایت 4 و 5 و رادار و دهها روستای منطقه ، انهدام دو لشکر عراق (10 زرهی و 1مکانیز). دستیابی به خطوط پدافندی مناسب و استفاده از حداقل نیروهای خودی در آن خطوط . خارج کردن شهرهای شوش اندیمشک و دزفول از تیررس آتش توپخانه دشمن . دور کردن آتش موثر دشمن از جاده اهواز اندیمشک بود ...
تشکیل تیپ 7 حضرت ولیعصر(عج) برای حضور در عملیات فتح المبین و نقش آفرینی آن در تامین و پشتیبانی رزم سایر یگانهای تازه تاسیس سپاه در این عملیات راهبردی از مهمترین دست آوردهای جوانان این خطه در سالهای آغازین جنگ بود که منجر به آزادسازی بخش مهمی از خاک میهن اسلامی شد و مردم دزفول نتیجه حمایتهای مادی و معنویشان از سازمان رزم خود را به عیان مشاهده نمودند ...
از راست : شهید احمد حسامی ، محمدحسن کوسهچی ، شهید عظیم محمدی ، عبدالمجید میرزاپور ، علی برازش ...
از راست ردیف جلو : رضا معصومی ، شهید حسین خلفرضائی

از راست : حسن شاهوارپور ، شهید امیر شوشینسب ، محمد عیدیمراد

رزمندگان تیپ ولیعصر(عج) بهروی تأسیسات رادار و سایت ۴ و ۵ پس از فتح


رژه ادوات غنیمتی عراقی در دزفول (عملیات فتح المبین)

از راست : محمدحسن کوسهچی ، احمدسوداگر ، توحیدی ، روبهرو عبدالمحمد کوچک


شهید احمدسوداگر در یکی از سنگرهای عراقی پس از فتح


خاطرهای قبل از عملیات والفجر مقدماتی ؛

در منطقه سایت 4 و 5 گردان ابوالفضل به فرماندهی سردار حاج رحیم آقایی بودیم ، یک روز صبح فرمانده گروهانمان شهید عزیز مخلص و عارف الیالله سردار شهید رجبعلی اسدپور که واقعا استاد اخلاق بود ، بعد از صبحگاه همهمان را به تپهای نزدیکیهای چادرهای گردان هدایت کرد و بعد از صبحانه چند دقیقهای شروع کرد برایمان سخنرانی ...
اینقدر این مرد خدایی اخلاص داشت که وقتی برایمان صحبت میکرد انگار روضه خوانی و مدیحه سرایی میکرد ، همه بچهها زاز و زار گریه میکردند ، مثل طفلی که از مادرش جدایش کرده باشی ، خلاصه بعد سخنرانی گفت با توجه به اینکه عملیات نزدیکه باید تمرینهای سخت داشته باشیم که خودمان را برای شرایط سخت آماده کنیم ، آن روز صبحانه کره و مربا بود ، بعد از صبحانه گفت حرکت کنید ، میخواهیم مسیر طولانی را راهپیمایی کنیم ، همگی حرکت کردیم ، ضمنا گفت هیچکس آب همراه نداشته باشد ، هر کسی آب در قمقمهاش دارد خالی کند که همگی این کار را انجام دادیم ...
مسافت زیادی راه رفتیم ، برادرانی که در آن عملیات بودند به منطقه آشنایی دارند ، منطقه همش تپه مانند بود و خیلی هم سبز و با صفا بود ، خیلی راه رفتیم ، تشنگی بر همه بچهها مستولی گشته بود ، روبرو سراب بود ، ما فکر کردیم آب هست ، به شهید اسدپور گفتیم اونجا آب هست ؟ ایشان گفت دو نفر چند قمقمه ببرن برای بقیه آب بیارند ...
خلاصه دو نفر از برادران رفتند و خیلی طول کشید ، برنگشتند ، نه اینکه منطقه سراب بود ، همینطور راه میرفتند تا گم شدند ، دوباره شهید اسدپور گفت 2 نفر دیگه برن ، هم دنبال اونا و هم آب بیارن ، متاسفانه این دو نفر هم به سرنوشت اون 2 نفر گرفتار شدند ، خلاصه همه ناراحت بودیم ، یادمه شهید اسدپور گفت اینایی که بلدند صوت بزنند بیان جلو ، ما تعداد زیادی بودیم که بلد بودیم صوت بزنیم ، گفت با شمارش من صوت بزنید ، خلاصه عدد 3 را که گفت همه با هم صوت زدیم ، ولی کسی متوجه نشد ، دوباره گفت 2 نفر دیگه برن ، البته اینبار به اصرار بچهها که من و یکی دیگه از برادران که شهید عبدالخانی بود ، دو نفری رفتیم ، ما هم بعد از کلی راه رفتن دنبال سراب گم شدیم ، علت گم شدن همانطور که اول مطلب عرض کردم تپه تپه بودن منطقه بود ، خلاصه ما خیلی مسافت رفتیم تا جایی که آب باران پیدا کردیم و خودمان خوردیم ، قمقمههای همراهمان را هم پر کردیم برای بچهها ، البته اگر پیدا میکردیم ...
خلاصه تقریبا ساعت حدود 12 ظهر بود که ما از بچهها جدا شدیم ، عصر شد و همینطور ما بی هدف میرفتیم ، نزدیکیهای غروب شد یک گله گوسفند دیدیم ، رفتیم پیش چوپانش ، بهش گفتیم ما گم شدیم میشه امشب پیش شما بخوابیم که او قبول نکرد و گفت من جایی ندارم ، هوا گرگ و میش بود ، دیدیم یک ماشینی که ظاهرا جیپ نظامی است پیش یک تانک جامانده از عراقیها ایستاده است و ظاهرا وسایل سالم ، تانک را باز میکنند برای استفاده ، تا ما این ماشین را دیدیم خوشحال شدیم و شروع کردیم به دویدن به طرف ماشین و همزمان صوت هم میزدیم ، شهید عبدالخانی چون بچه آبادان بود فقط بلد بود صوت بلبلی بزنه که وقتی او صوت میزد من غش میکردم خنده و او ناراحت میشد و میگفت ما گم شدیم تو داری میخندی ؟ که بهش گفتم تو صوت نزن من صوت میزنم ، خلاصه ماشین که داشت حرکت میکرد متوجه ما شد و ایستاد ، دیگه هوا تاریک بود ، رفتیم نزدیک ماشین ، ازمون پرسیدند شما کی هستید ؟ این موقع و تو این بیابون ؟ گفتیم که ما بچههای گردان ابوالفضل و تیپ امام حسن (ع) هستیم ، اونا هم گفتند ما هم ادوات تیپ امام حسنیم ، خیلی خوشحال شدیم ، سوارمان کردند ...
شهید عبدالخانی از فرط خستگی غش کرد و از هوش رفت ، آب به صورتش زدند و کلی ماساژ دادن تا حالش خوب شد ، بهمان گفتند شانس آوردید که ما را دیدید ، اینجا تعداد زیادی سگ هار هست که از بس جنازههای عراقیها را خوردهاند خیلی خطرناکند ، اگر شما را دیده بودند قطعا طعمه آنها میشدید که اتفاقا همینطور که میرفتیم سر راهمان بودند و به ماشین هم حمله میکردند ...
ما حدود ساعت 11 شب یعنی بعد از حدود 12 ساعت گم شدن به مقر گردان رسیدیم ، وقتی پیاده شدیم از ماشین دیدیم شهید اسدپور گروهی را آماده کرده که بیان دنبال ما ، که تا ما را دید با گریه اومد سمتمون و هی بغلمون میکرد و هی گریه میکرد ، ناگفته نماند اون 4 نفر قبلی تا ظهر راه را پیدا کرده بودند و برگشته بودند ، فقط ما خیلی گم شده بودیم ...
یاد اون دوران عشق و حماسه بخیر ، نثار تمامی شهدا خاصه شهدای عملیات والفجرمقدماتی ، مخصوصا شهید عبدالخانی فاتحه و صلوات
راوی : برادر محمدحسین کریمی (سمالهای)
11 اسفند ۹۸
ماجرای کشف «قبرستان ایرانیها» در منطقه عملیاتی فتحالمبین :

23 ارديبهشت ۱۳۹۷
یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس روایت کرد : به منطقه فتحالمبین رفتیم که پیکر شهدا را پیدا کنیم ، بعضی نقاط به عربی نوشته بود «قبرستان ایرانی»، فهمیدیم این را مجاهدان عراقی نوشتهاند ...
«عباس کیانی» از فرماندهان یگان تیپ قمربنی هاشم (ع) از چهارمحال بختیاری بود که در عملیات فتح المبین حضور داشت . روایت جالب و خواندنی این رزمنده دفاع مقدس از عملیات فتح المبین در منطقه شوش را در ادامه میخوانید ...
عملیات فتح المبین بود و من مسوول 140 نفر از بچههای شهرکرد بودم که تقریبا از قدیمیترین نیروهای منطقه شوش محسوب میشدند . پنج روز به عملیات مانده بود . بچهها را کشیدیم عقب تا استراحت کنند . قرار بود بچههای همایونشهر اصفهان از سمت چپ و ما هم از منطقه شهید ترکی جلو برویم ...
شب قبل از عملیات بود که صدای توپخانه بلند شد . فهمیدیم عراق پاتک زده . چندتا از بچههای سمت چپ شهید و تعدادی از ارتشیها هم اسیر شده بودند . عراق پیشروی میکرد و میخواست جاده شوش را بگیرد . یک گروه از نیروهای پشتیبانی به طرف خط رفتند . ساعت شش صبح بود که ما هم وارد عملیات شدیم ...
حرکتمان در شب فایدهای نداشت . چون دشمن با دوربین مادون قرمز ما را میدید به رگبار میبست . 20 نفرمان از سمت چپ و 20 نفر هم از سمت راست تپه آمدیم . اسیرانمان را آزاد کردیم و مبارزه تا 9 صبح طول کشید . تپهای را محاصره کردیم و حدود 700 نفر از عراقیها کشته و 100 نفری هم اسیر شدند ...
بعد از ساعت 2 شب ، عملیات فتح المبین آغاز شد . به دلیل حساسیت مکانی منطقه دشمن با سه لشکر حاضر شده بود . مبارزه سختی بود . پنج روز در شوش ماندیم و نتوانستیم خط را بشکنیم . تا اینکه بچهها از طرف دشت عباس آمدند و از پشت سر دشمن را محاصره کردند . این هم امداد غیبی بود . درست نیروها همان لحظهای رسیدند که دشمن به دشت عباس رسیده و نیروهایش را پیاده کرده بود ...
دشمن هم که دید رقابیه دست ما افتاده از نیمه راه برگشت . ما در فاصله شوش تا رقابیه توانستیم بیشترین اسیر را بگیریم . اولین شب بعد از حمله تعدادی از بچههای ما اسیر شدند . البته ما سه گروهان داشتیم که از منطقه شهید ترکی آمده بودند . علاوه بر اسرا ، 35 نفر هم مفقود شدند . مدتی بعد رفتیم تا منطقه را بگردیم و شهدا را پیدا کنیم . بعضی نقاط به عربی نوشته بودند «قبرستان ایرانی». فهمیدیم که مجاهدان عراقی نوشتهاند ... ما همان روز فتح المبین چند نفر از مجاهدین عراقی را اسیر کردیم . آنها لباسهایشان را درآوردند و جای شلاقهای روی تنشان را نشان دادند . میگفتند: «چند بار فرار کردیم و باز ما را به زور شلاق به خط مقدم آوردند.» ...
معلوم بود بین آنهایی که بچهها را شهید کرده بودند ، مجاهدین عراقی هم بودند که بچهها را به خاک سپرده بودند و نوشته بودند «قبرستان ایرانی» ...
جلوتر رفتیم و پیکر بچهها را از خاک بیرون کشیدیم . باید به عقب میبردیمشان . شهدا 12 نفر بودند . هر یک را به وضع فجیعی شهید کرده بودند . یکی را توی حلقش گل فرو کرده بودند و آهسته آهسته خفه شدنش را به تماشا نشسته بودند ، میله داغی را از کف پای یکی فرو کرده و از رانش درآورده بودند . وقتی پیکرش را در آغوش گرفتم ، هنوز میله توی پایش بود . بعضیها را در توریهای نازک پیچیده و خفه کرده بودند ، عدهای را هم سر بریده بودند . با دیدن این شهدا یاد شهدای صدر اسلام افتادم و به یاد شهدای کربلا اشک ریختم ...
در جبهه شوش شهدای زیادی دیدم ، اما 2 نفر از آنها همیشه مقابل چشمان من هستند . اولی شهید رستمی بود . توی سنگر نشسته بود کنارم و داشتیم باهم درد و دل میکردیم . ناگهان خمپارهای خورد پشت تپه ، چندتا ترکش از پتویی که جلوی در سنگر آویزان بود آمد داخل ، به من نخورد و مستقیم نشست روی پیشانی رستمی ... شهید دوم حسن احمدی بود که 60 سال سن داشت ، وقتی خمپاره خورد ، چهرهاش نورانی بود ، آرام زیر لب گفت: «السلام علیک یا اباعبدالله» و رفت ...
یادبود فتح ارتفاعات رادار و سایت ۴ و ۵ در عملیات فتحالمبین ساخته میشود :

11 فروردين ۱۳۹۸
سردار سرتیپ بهمن کارگر رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس گفت : اگر تحریف و کم لطفی درباره فتح ارتفاعات رادار و سایت ۴ و ۵ در عملیات فتحالمبین توسط نیروهای تیپ 7 ولیعصر(عج) رزمندگان دزفول شده باشد اصلاح میشود و مسئولیت آن بر عهده حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس است ...
وی درباره احیای رشادت و بزرگی رزمندگان دزفول درباره فتح ارتفاعات رادار و سایت ۴ و ۵ در عملیات فتحالمبین عنوان کرد : استان خوزستان 22 یادمان دارد و با توجه به اینکه در برخی از مناطق اتفاقات مهمی در دوران هشت سال دفاع مقدس رخ داده ولی در اندازه یادمان نبود اما در حد یادبودی این اتفاقات ساخته میشود ...
وی گفت : درباره یادبود فتح ارتفاعات رادار و سایت ۴ و ۵ در عملیات فتحالمبین ابلاغ شده و منطقه شناسایی شده است و درحال حاضر مدیرکل حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس خوزستان پیگیر هستند ...
دکتر کارگر با اشاره به نقش مهم دزفول در جنگ تحمیلی افزود : شهرستان دزفول با توجه به اهمیت و نقش موثری که در دوران 8 سال دفاع مقدس داشته درحال حاضر شاهد هستیم یک موزه در این شهرستان ساخته میشود ...

شاید خیلیها تصویر این تابلو را در بسیاری از جاها دیده باشند ... تصویری که تقریبا یکی از عکسهای ماندگار دفاع مقدس است ... رزمنده دلاور سالهای ابری ، مهدی صمدی صالح ... کارمند دانشگاه بوعلی همدان ... پس از سالها زیر عکس خودش ایستاده ...(یادمان فتح المبین) ... یاد و نام تمامی دلاوران دفاع مقدس گرامیباد ...

منطقه حسینیه شهدای تخریب لشکر 10 سیدالشهداء در منطق فتحالمبین روبروی سایت ۴و۵ : در سنگنوشته حسینیه الوارثین آمده است : تخریبچی این مکان روزی معراج الشهدای فتح المبین بود و روزی دیگر مقر تخریب قرارگاه ثارالله شد و از شهریور 1364 گردان تخریب لشکر 10 سیدالشهدا (ع) در این مکان استقرار یافت. در ابتدا نام موقعیت شهید کهن بود و از تابستان 1361 نام الوارثین زینت بخش این مکان شد. گردان تخریب لشکر 10 سیدالشهدا (ع) در طول دوران دفاع مقدس بیش از 150 شهید تقدیم اسلام کرد ...

برچسب ها :
یادمان سایت های 4 و 5 موشکی و رادار ,
فتح المبین ,
سایت 4 ,
سایت 5 ,
سایت 4 و 5 ,
سایت 4و5 ,
سایت 4 موشکی ,
سایت 5 رادار ,
سایت 4 و 5 فتح المبین ,
درباره :
یادمان ها و مناطق عملیاتی ,