
=========================================================
روزگـار جـبـهـه هـا یـادش بـخـیـر ...

یاد کانالها بخیر که گنداب خودنمایی در آن جریان نداشت ...
یاد مین بخیر که سکوی پرواز بود...
یاد گلوله ها بخیر که قاصد وصال بودند ...
یاد خمپاره بخیر که پیمانه وصل همراه داشت ...
یاد منورها بخیر که دیدار چهره های نورانی می آمدند و سرانجام شدت حادت چراغ عمرشان خاموش می شد و آخرین خود را می انداختند ...
یاد لباسهایی بخیر که از بس عزیز بودند خدا زمین را به رنگ آنها آفرید ...
یاد فانسخه هایی بخیر که کمرهای زرین جهادگران را محکم می کرد و حلقه های اسارت دنیا را نه یکی پس از دیگری که همه را به هم می گسست ...
یاد قمقمه ها بخیر که آب حیات از آنها می جوشید و پایان نداشت ...
آی شهدا بیایید دل شکسته ام را بخرید
آی شهدا بیایید منه جا مونده رو هم ببرید
شهید سید مجتبی علمدار با دلی سوخته، در هجر یاران شهیدش با آنها مناجات میکند:
چقدر سخت است حال عاشقی که نمیداند محبوبش نیز هوای او را دارد یا نه .
ای شهیدان، از همان لحظهای که تقدیر ما را از شما جدا کرد یاد شما، خاطرههای دنیای پاک شما امید حیاتمان گشته .
ما به عشق شما زندهایم و به امید وصل کوی شما زندهایم .
اما شما، شما علی الظاهر دلیلی ندیدید که اوقات پر اجرتان را صرف ما کنید.
چه بگوییم؟
راستی چگونه حرف دلمان را فریاد کنیم که بدانید بر ما چه میگذرد ؟
مگر خودتان نمیگفتید که ستونهای شب عملیات ستون گردان نیست، ستون عشق است، ستون دلهای سوخته ایست که با خمیر مایهی اشک و سوز به هم گره خورده است.
====================================================
شـهـیـد گـمـنـام ...
مـادر چـشـم انـتـظـار
شبهای جمعه که میشه دلا بهونه میگیره
هر کی میاد سره یه قبر ازش نشونه میگیره
یکی سره قبر پدر یکی کنار مادرش
یکی کنار خواهر و یکی پیش برادرش
اما یه مادر، غمگین و آروم
میاد کنار شهید گمنام
یه جعبه خرما برای فاتحه خونی میاره
آروم میاد میشینه و سر روی سنگش میذاره
میگه تو جای بچه امی گوش بده به حرفای من
از بس که اینجا اومدم درد اومده پاهای من
آخر نگفتی،کسی رو داری
یا که مثه من بی کس و کاری...
=====================================================
عشق یعنی ...

شاید عشق یعنی : یه پلاک، که زده بیرون از دل خاک
شاید عشق یعنی : اول پاتا رو من بزاری بعد رو مین
شاید عشق یعنی : پا تو جاده ی شهادت گذاشتن
شاید عشق یعنی : یه نوجوون خودشا زیر تانک بندازه
شاید عشق یعنی : از یه شهیدی حتی یه نیم پلاکم باقی نمونه
به نظر شما عشق یعنی چی ؟؟؟
=====================================================
قدمگاه شهیدان اینجاست ...

قدمگاه شهیدان است اینجا محل رشد ایمان است اینجا
كسی كه انس با این خاك دارد برایش كعبه ی جان است اینجا
جماران قبله ی رزمندگان بود شفابخش جماران است اینجا
به كام ما گذشت این جا شب و روز مسیر شهر جانان است اینجا
در اینجا پای مهدی بوسه می خورد كه تحت رحمت آن است اینجا
چه یارانی در اینجا پا نهادند دل جامانده سوزان است اینجا
هزاران خاطره در خود نهفته كتاب عشق بازان است اینجا
ز اشك فاطمه دارد نشانه شبیه بیت الاحزان است اینجا
به خون پهلوی بشكسته سوگند شكسته دل فراوان است اینجا
ز شب های پر از عطر مناجات همیشه نور باران است اینجا
در اینجا ترك عصیان می توان گفت كه الحق توبه آسان است اینجا
شب قدری كه گم كردیم اینجا محل فهم قران است اینجا
به یاد قبر های عشق بازی دل عاشق پریشان است اینجا
دلیل این كه جامندم زیاران خدا داند نمایان است اینجا
بگوش دل شنیدم عاشقی گفت كه مهدی واقعه خوان است اینجا
شلمچه از دوئیت دور مان كرد همان توحید پنهان است اینجا
شهادت را از اینجا می گرفتند زمین عید قربان است اینجا
در اینجا می توان آرامشی یافت محل ذكر رحمان است اینجا
اگر چه كس نفهمد حرف ما را قدمگاه شهیدان است اینجا
=========================================================

برچسب ها :
روزگار جبهه ها یادش بخیر ... عشق یعنی ... شهید گمنام ... ,